سخت ترین سوالاتی که کودکان می پرسند – و نحوه برخورد صحیح با آنها
چرا آسمان آبی است؟ چگونه وارد شکم شما شدم؟ نترسید… ما (تقریبا) همه پاسخها را داریم!
چرا چرا چرا؟ بله، به عنوان والدین زمانی در زندگی شما فرا میرسد که روزانه با انبوهی از سؤالات فرزندتان روبرو میشوید و متوجه میشوید که تعداد زیادی سوال وجود دارد که هیچ ایدهای برای پاسخ دادن به آنها ندارید. این سؤالات غیرممکن به اشکال مختلف مطرح میشوند:
- سوال علمی دشوار: چرا آسمان آبی است؟ چرا سگها دم دارند؟ سنگها چگونه ساخته میشوند؟ “از کجا آمدهایم؟”
- سوالی که به این زودی انتظارش را نداشتید: بچهها از کجا میآیند؟ چطور وارد شکم تو شدم؟
- سوال با صدای بلند: چرا آن خانم سبیل دارد؟ چرا انسان چاق است؟
- اتفاقات تکان دهنده در مورد سوال خبری: چرا آن بچهها را منفجر میکردند؟
- سوال فلسفی: وقتی میمیرید چه اتفاقی میافتد؟ آیا بابانوئل / پری دندان / جن در قفسه واقعی است؟
چگونه به هر یک از سوالاتی که کودکان میپرسند پاسخ دهیم؟
- از همه آرام باشید:
سؤالات کودکان کوچک معمولاً بیمعنا هستند و حتی اگر مدرک اختر فیزیک از آکسفورد داشته باشید، یک سؤال ناگهانی در مورد اینکه چگونه سیارکها دقیقاً دایناسورها را کشتند، به خصوص وقتی مشغول پختن ناهار هستید، شوکه کننده است. در این لحظه میتوانید نفس عمیق بکشید و سپس با تلفن همراه خود یک جستجوی سریع در Google انجام دهید اما پس از آن باید نتیجه جستجوی خود را در زبانی که کودک شما میتواند درک کند توضیح دهید. یک راه هوشمندانهتر ممکن است داشتن یک کتاب سؤالات واقعاً مهم در خانه باشد. سپس میتوانید بگویید ، “وای ، این یک سوال واقعاً مهم است! بیایید در کتاب سؤالات واقعاً مهم خود قرار دهیم. این باعث میشود فرزندتان از فکر کردن به چنین سوال درخشانی احساس خجالت نکند و مهمتر از همه، به شما زمان میدهد تا پاسخ خوبی پیدا کنید. سپس، وقتی فرصتی داشتید که کمی فکر کنید، میتوانید لحظه خوبی را با فرزندتان در میان بگذارید و پاسخ را در کتاب یادداشت کنید. (این همچنین به این معنی است که شما اکنون پاسخ را یادداشت کردهاید، بنابراین اگر دوباره همان سوال از شما پرسیده شد، میدانید چه باید بگویید – یا حداقل کجا را نگاه کنید!) - علاقه مند باشید:
ما میدانیم که پرسشگری کودکان میتواند سخت باشد – مخصوصا وقتی که چهاردهمین سوال در عرض ۳ دقیقه اخیر را میپرسد یا گمان میکنید که همه اینها ممکن است یک تاکتیک حیلهگر برای به تعویق انداختن زمان خواب باشد، اما کنجکاوی یک ویژگی عالی در هر کودکی است و بهتر است که تشویقش کنید حتی اگر از درون آه میکشید، ارزشش را خواهد داشت. - پاسخ را ساده نگه دارید:
پاسخ خود را متناسب با سن کودک خود تنظیم کنید که احتمالاً به معنای کوتاه و ساده کردن آن به جای طولانی و پیچیده است، اغلب یک قانون سرانگشتی خوب این است که هرگز بیش از آنچه از شما خواسته شده توضیح ندهید. - اگر مجبورید گهگاهی حقیقت را جوری دیگر بیان کنید، اما هرگز پاسخ دروغ به کودکان ندهید:
برای مثال؛ اگر دو نفر از آشنایان شما طلاق گرفتند و از هم جدا شدند، شاید بهتر باشد بگوییم دلیل اینکه او را نمیبینیم این است که او و همسرش مثل گذشته با هم دوست نیستند. دروغ نمی گویید؛ شما حقیقت را ساده میکنید و فرزندتان را در برابر انبوهی از حملات در سطح بزرگسالان محافظت میکنید. در حالی که ممکن است شما والدینی باشید که میخواهید آن را برای بچهها واقعی نگه دارید، گاهی اوقات آنها نیازی به دانستن تمام حقیقت ندارند. - از آنها بپرسید که چه فکر میکنند:
گاهی اوقات – به خصوص در مواقعی که درگیر پریها، بابانوئل و فرشتهها هستند- ممکن است درست به نظر برسد که قبل از پاسخ به سؤالی که پرسیدهاند، از بچههای خود بپرسید که آنها چه فکر میکنند. این واقعیت که فرزند شما از واقعی بودن یا نبودن بابانوئل سوال میکند، میتواند به معنای یکی از این دو چیز باشد:آنها از بچههای دیگر شنیدهاند که میگویند او واقعی نیست، اما نمیخواهند آن را باور کنند یا از بچههای دیگر شنیدهاند که او واقعی است. و فکر میکنند واقعی نیست و در حال درک حقیقت هستند. فقط با پرسیدن نظر آنها میتوانید تصور کنید که در کجا هستند. اگر آنها بگویند، “من فکر میکنم او واقعی است”، پس شما میدانید که چگونه پاسخ دهید. اگر بگویند “میدانم بابانوئل تو هستی، مامان!” آن وقت ممکن است زمان آن رسیده باشد که از این به بعد به کریسمس نگاه کنیم. - در ملاء عام زیاد به آنها نگویید این سوالات شرم آور است:
“چرا آن خانم کلاه خنده دار بر سر دارد؟” (زمانی که در واقع موهای اوست). نکته مهم این است که یک معامله بزرگ انجام ندهید. انحراف در اینجا یک تاکتیک خوب است: “اوه، به آن کامیون بزرگ نگاه کن”!و شاید بعداً بتوانید در مورد آسیب نرساندن به احساسات مردم توضیح دهید. اما نیازی به تذکر در ملاء عام نیست. و آنها از این رشد خواهند کرد، ما قول میدهیم. - از اعتراف به اینکه نمیدانید نترسید:
گاهی اوقات ممکن است واقعاً از سؤالی که فرزندتان میپرسد، گیج شوید. ممکن است اصلاً منابعی نداشته باشید – اما این کاملاً خوب است که به فرزند خود بگویید که پاسخ را نمیدانید. حتی ممکن است آنقدر غیرمنتظره باشد که مطمئن نیستید Google بتواند به شما کمک کند. اما اشکالی ندارد، فرزند شما نیازی ندارد که شما را نابغه بداند، فقط باید بداند که شما علاقه مند هستید.
شما چی فکر میکنید؟
آیا تا به حال از سؤالات فرزندتان گیج شدهاید؟
چگونه با یک مشکل خاص مقابله میکنید؟
نظرات خود را پایین صفحه با ما درمیان بگذارید.
بدون دیدگاه