چرا کودکان دروغ می گویند؟

وقتی کودک دروغ می گوید چه کنیم؟

وقتی کودک دروغ می گوید چه کنیم؟


چرا کودکان دروغ می گویند و والدین چه کاری می توانند در مورد آن انجام دهند؟

بچه های بزرگتر ممکن است در مورد انجام تکالیف خود دروغ بگویند. دکتر متیو راز، روانشناس بالینی، گزارش می دهد که گاهی اوقات شروع دروغگویی ناگهانی و شدید است. او می‌گوید: «این یک چیز جدیدی است که قبلاً بیشتر اوقات راست می‌گفتند و سپس ناگهان در مورد چیزهای زیادی دروغ می‌گویند. این البته برای والدین نگران کننده است. اما اگر مراقبان بتوانند بفهمند که چرا کودکان دروغ می گویند و برای مقابله با این موضوع آماده باشند، حقیقت می تواند آشکار شود.

چرا بچه ها دروغ می گویند؟

اکثر والدین فکر می کنند که بچه ها برای به دست آوردن چیزی که می خواهند، اجتناب از عواقب یا رهایی از کاری که نمی خواهند انجام دهند، دروغ می گویند. این‌ها انگیزه‌های رایجی هستند، اما دلایلی وجود دارد که چرا بچه‌ها ممکن است حقیقت را نگویند – یا حداقل تمام حقیقت را نگویند. دکتر روس می‌گوید یکی از دلایلی که کودکان دروغ می‌گویند این است که آنها این ایده جدید را کشف کرده‌اند و آن را امتحان می‌کنند، درست مانند بسیاری از انواع رفتارها، تا ببینند چه اتفاقی می‌افتد. برای آن ها جالب است که، اگر در مورد این وضعیت دروغ بگویم چه اتفاقی می افتد؟” او می گوید. “این برای من چکار خواهد کرد؟ من را از چه چیزی بیرون می آورد؟ چه چیزی به من می رسد؟» همچنین برای افزایش عزت نفس و کسب تایید، کودکانی که اعتماد به نفس ندارند ممکن است دروغ های بزرگی بگویند تا خود را چشمگیرتر، خاص یا با استعدادتر جلوه دهند تا عزت نفس خود را افزایش دهند و خود را در چشم دیگران خوب جلوه دهند. دکتر روس معتقد است که کودکان مبتلا به اضطراب یا افسردگی ممکن است در مورد علائم خود دروغ بگویند تا توجه آنها را از بین ببرند. یا ممکن است مشکلات خود را به حداقل برسانند و چیزی مانند “نه، نه، دیشب خوب خوابیدم” بگویند زیرا نمی خواهند مردم در مورد آنها نگران باشند.

وقتی کودک دروغ می گوید چه کنیم؟

دکتر بردی می گوید: گاهی اوقات بچه ها واقعاً می توانند باور کنند که کاری را انجام داده اند و آنچه شبیه دروغ به نظر می رسد را بگویند. “گاهی اوقات آنها واقعاً فراموش می کنند واقعیت چیست. من بچه‌هایی دارم که می‌گویند، «راستش را بگویم، فکر کردم تکالیفم را انجام داده‌ام. من واقعا فکر کردم که کردم. یادم نمی‌آمد که این تکلیف اضافی را داشته باشم.» او می‌گوید وقتی این اتفاق می‌افتد، آنها به کمک نیاز دارند تا با استفاده از تکنیک‌هایی مانند چک لیست، محدودیت‌های زمانی و سازمان‌دهنده، حافظه خود را تکمیل کنند. و سپس دروغ های سفید وجود دارد فقط برای اینکه همه چیز پیچیده تر شود، در موقعیت های خاص ممکن است والدین واقعاً کودکان را تشویق کنند که یک دروغ سفید بگویند تا از احساسات دیگران در امان بمانند. در این مورد، دروغ سفید و زمان استفاده از آن زیر چتر مهارت های اجتماعی قرار می گیرد.

کاری که والدین می توانند با دروغ گویی انجام دهند

هم دکتر روس و هم دکتر بردی می گویند که اول از همه مهم است که به کارکرد دروغ فکر کنیم. دکتر راس می گوید: «وقتی ارزیابی می کنم، سؤالاتی در فرم های دریافت ما وجود دارد که والدین می توانند بررسی کنند که آیا کودک دروغ می گوید یا خیر. “این چیزی است که من ممکن است ۲۰ دقیقه را صرف کندوکاو در آن کنم. چه نوع دروغ هایی، شرایط دروغ ها چگونه است؟» او می گوید درمان های رفتاری به عملکرد دروغ ها و شدت مشکل بستگی دارد. او می گوید: «هیچ دستورالعمل سخت و سریعی وجود ندارد. سطوح مختلف به معنای پیامدهای متفاوت است.
دروغ سطح ۱
وقتی صحبت از دروغ‌هایی برای جلب توجه به میان می‌آید، دکتر راس می‌گوید که به طور کلی، بهتر است آن را نادیده بگیرید. به جای گفتن تند، «این یک دروغ است. می دانم که این اتفاق برای شما نیفتاده است،» او رویکرد ملایمی را پیشنهاد می کند که در آن والدین لزوماً نتیجه ای ندارند، اما سعی نمی کنند توجه زیادی به آن جلب کنند. این امر به ویژه در صورتی صادق است که دروغ ناشی از اعتماد به نفس پایین باشد. بنابراین اگر آنها می گویند، “من امروز در تعطیلات فوتبال ۱۰ گل به ثمر رساندم و همه من را روی شانه های خود گذاشتند و این شگفت انگیز بود” و شما فکر می کنید این درست نیست، از دیگران حقیقت را نپرسید به جای آن از خودش سوال کنید.» برای این نوع دروغ‌های سطح پایین که واقعاً به کسی آسیب نمی‌رسانند، اما رفتار خوبی نیستند، نادیده گرفتن و هدایت کردن به چیزی که می‌دانید واقعی‌تر است، راهی است که باید انجام دهید.
دروغ سطح ۲
هنگامی که کودک یک دروغ بزرگ و خارق‌العاده می گوید، بهتر است والدین به آن برچسب بزنند و آن را یک داستان بلند بنامند. اگر کودک یکی از این داستان‌ها را تعریف می‌کند، یکی از والدین به آرامی می‌گوید: “هی، این به نظر داستان بلندی می‌آید، چرا دوباره تلاش نمی‌کنی و به من بگویی واقعا چه اتفاقی افتاده است؟”

دروغ سطح ۳
اگر چیزی جدی‌تر باشد، مانند اینکه بچه‌های بزرگتر درباره جایی که بوده‌اند یا اینکه تکالیف خود را انجام داده‌اند دروغ می‌گویند، والدین می‌توانند به پیامد آن فکر کنند. بچه‌ها باید روشن باشند که این نوع دروغ عواقبی خواهد داشت، بنابراین مانند همه رفتارهای اشتباه، این نیز عواقبی دارد. دکتر راوس توصیه می‌کند که باید کوتاه‌مدت باشد، نه بیش از حد، که به کودک فرصتی می‌دهد تا به انجام رفتارهای بهتر باز گردد و جبران کند.
راه هایی برای کمک به فرزندانتان در وهله اول از دروغ گفتن بگذارید بدانند گفتن حقیقت عواقب اشتباهشان را کاهش می دهد. والدین می‌توانند کودک را به خاطر گفتن حقیقت تحسین کنند و به او بگویند که باعث اعتماد بیشتر آن ها می‌شود. آنها همچنین ممکن است عواقب را کاهش دهند، مانند اینکه به بچه ها بفهمانند که به جای یک هفته، تلفن خود را برای یک روز می برند. دکتر روس یک هشدار اضافه می کند: کودکان و نوجوانان نباید فکر کنند که عواقب آن قابل مذاکره است. او می‌گوید: «گاهی اوقات بچه می‌گوید: «اما من حقیقت را به شما گفتم». “آنها دستکاری می کنند و می گویند: “این فقط باعث می شود که دیگر هرگز حقیقت را نگویم.” والدین نباید در آن مرحله تسلیم شوند. از بررسی حقیقت استفاده کنید فرض کنید معلمی به والدین گفته است که فرزندشان تکالیف خود را انجام نداده است. دکتر بردی پیشنهاد می کند که به فرزندشان فرصتی بدهند تا حقیقت را بگوید. اگر در ابتدا این کار را نکردند، والدین می‌توانند بگویند: «من می‌روم و ۱۰ دقیقه به شما فرصت می‌دهم و سپس برمی‌گردم و دوباره از شما می‌خواهم. اگر نظر خود را تغییر دادید و می‌خواهید پاسخ دیگری به من بدهید، این فقط یک بررسی حقیقت است و مشکلی برای تو ایجاد نخواهد کرد» به این ترتیب، اگر کودک به دلیل ترس از عواقب و یا اینکه نمی‌خواهد والدین را ناامید کند، پاسخی بدون سر و صدا بدهد، این شانس را دارد که واقعاً به این فکر کند که آیا می‌خواهد دروغ بگوید؟ دکتر بردی خاطرنشان می کند که این روش برای کودکی که به طور مزمن دروغ می گوید مناسب نیست.
والدین می توانند از مقدمه ای خوب برای شروع مکالمه با کودکان استفاده کنند برای مثال بگویند: «می‌خواهم از شما سؤالی بپرسم و شاید چیزی به من بگویید که من واقعاً نمی‌خواهم بشنوم. اما به یاد داشته باشید، رفتار شما آن چیزی نیست که هستید. من تو را دوست دارم هر چه باشد، و همه انسان ها گاهی اوقات اشتباه می کنند. بنابراین می‌خواهم به این فکر کنید که پاسخی صادقانه به من بدهید.» دادن فرصتی به کودکان برای تفکر در این مورد ممکن است منجر به گفتن حقیقت شود.

کاری که والدین نباید انجام دهند

هرگز کودک خود را به گوشه ی رینگ قرار ندهید. تحت فشار قرار دادن کودک می تواند او را وادار به دروغ گفتن کند. دکتر بردی توصیه می کند که اگر والدین داستان واقعی را بدانند، باید مستقیماً به سراغ موضوع بروند و درباره آن بحث کنند. به جای اینکه از کودک بپرسد که آیا تکالیفش را انجام نداده است، والدین فقط می توانند بگویند: «می دانم که تو این کار را انجام ندادی. بیایید در مورد اینکه چرا این ایده خوبی نیست صحبت کنیم.”
به فرزندتان برچسب دروغگو نزنید
دکتر بردی استدلال می کند که دروغگو خواندن یک کودک اشتباه بزرگی است. زخمی که ایجاد می کند بزرگتر از پرداختن به چیزی است که در وهله اول درباره آن دروغ گفته اند. این باعث می شود که کودک فکر کند: “مامان هرگز حرف مرا باور نمی کند.” این باعث می شود که آنها نسبت به خودشان احساس بدی داشته باشند و ممکن است الگوی دروغگویی را درون آن‌ها نهادینه کند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید