مقدمه
تعارض در سبکهای پرورش فرزند یکی از چالشهای اساسی است که والدین به آن دچار میشوند. این تعارضها میتوانند ناشی از ادراکات متفاوت والدین، فشارهای اجتماعی و اقتصادی، و اختلاف در ارزشها و باورها باشند. در این مقاله، به بررسی انواع تعارضها در سبکهای پرورش فرزند، تأثیر آنها بر رشد کودک و راهکارهایی برای مدیریت این تعارضها خواهیم پرداخت.
شناخت سبکهای مختلف پرورش فرزند
برای درک تعارضها در پرورش فرزند، باید با انواع مختلف سبکهای پرورش فرزند آشنا شویم. براساس پژوهشهای انجام شده، چهار سبک اصلی بر اساس رویکرد والدین شناسایی میشوند:
- سبک مقتدر (Authoritative): والدین در این سبک، قواعد و انتظارات روشنی دارند، اما در عین حال به احساسات و نظرات فرزندان نیز اهمیت میدهند.
- سبک مستبد (Authoritarian): والدین با قواعد سختگیرانه و کمی انعطاف، بیشتر بر اطاعت تأکید دارند و کمتر به احساسات فرزندان توجه میکنند.
- سبک سهلگیر (Permissive): والدین در این سبک، محدودیتهای کمی برای فرزندان تعیین میکنند و به آنها آزادی عمل زیادی میدهند، اما ممکن است نتوانند در مواقع لازم، انضباط لازم را به کار ببرند.
- سبک بیتفاوت (Neglectful): والدینی که در این سبک، کمترین توجه را به نیازهای عاطفی و فیزیکی فرزندان خود دارند و به طور کلی در پرورش آنها غفلت میکنند (Baumrind, 1991).

تعارضهای رایج در سبکهای پرورش فرزند
تعارضها در سبکهای پرورش فرزند میتوانند به چندین شکل رخ دهند:
تعارض بین والدین
اختلاف در نحوه پرورش فرزندان بین والدین میتواند باعث ایجاد تنش و تعارض شود. به عنوان مثال، یکی از والدین ممکن است سبک مقتدر را ترجیح دهد و دیگری به سبک سهلگیر تمایل داشته باشد. این نوع تعارض میتواند به مشکلاتی در زمینه انضباط، ارزشها و انتظارات از فرزندان منجر شود (Grych & Fincham, 2001).
تعارض بین والدین و فرزندان
گاهی اوقات، فرزندان نیز ممکن است بر اساس تجربیات و شخصیت فردی خود به سبکهای مختلفی از رفتار روی آورند. اگر والدین از یک سبک خاص پیروی کنند و فرزندان به سمت سبکی دیگر حرکت کنند، این میتواند منجر به تعارضاتی در خانواده شود. به عنوان مثال، فرزندان ممکن است به دلیل محدودیتهای والدین نسبت به فعالیتهای اجتماعی خود دچار نارضایتی شوند.
تعارض ناشی از فشارهای اجتماعی
نظرات و انتظارات جامعه نیز میتواند برای والدین چالش برانگیز باشد. والدین ممکن است تحت تأثیر فشارهای اجتماعی، چه از طرف خانواده، دوستان یا رسانهها، به سمت سبکهای خاصی از پرورش فرزند گرایش پیدا کنند. این فشارها میتوانند باعث تضاد با باورها و ارزشهای شخصی آنها شوند (Berk, 2007).
تأثیر تعارضها بر رشد کودک
تعارضها در سبکهای پرورش فرزند میتوانند اثرات منفی متعددی بر روی رشد کودک داشته باشند:
- افزایش استرس و اضطراب: کودکان ممکن است تحت تأثیر تعارضهای والدین، احساس عدم امنیت کنند که این میتواند به استرس و اضطراب منجر شود.
- مشکلات رفتاری: تعارضهای مداوم میتوانند منجر به مشکلات رفتاری در کودکان شوند، زیرا آنها از طریق مشاهده رفتار والدین الگو برداری میکنند.
- کاهش عزت نفس: وجود تعارض بین والدین و فرزندان میتواند به کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس در کودکان منجر شود (Hoffman & Dunsmuir, 2020).
راهکارهایی برای مدیریت تعارضها
مدیریت تعارضها در سبکهای پرورش فرزند نیازمند درک و همکاری از جانب تمامی اعضای خانواده است. در زیر برخی از راهکارهای مؤثر برای مدیریت این تعارضها ذکر شده است:
برقراری گفتگوهای باز
ایجاد یک محیط امن برای گفتگوهای باز و صریح در مورد احساسات، انتظارات و نگرانیها میتواند به کاهش تعارضات کمک کند. والدین باید به نظرات یکدیگر گوش دهند و تفاوتهای خود را مورد بحث قرار دهند.
تعیین قواعد مشترک
والدین باید از قبل قواعد مشترکی برای پرورش فرزندان تعیین کنند که هم شامل انتظارات والدین و هم نیازهای کودکان باشد. این قواعد میتوانند در نقاط قوت و ضعف والدین هماهنگ باشند و به کاهش تعارض کمک کنند.
تقویت همدلی
توسعه مهارتهای همدلی بین والدین و فرزندان میتواند به درک بهتر احساسات یکدیگر کمک کند. اگر والدین بتوانند احساسات و نیازهای فرزندان خود را درک کنند و برعکس، تعارضها به شکل مؤثرتری مدیریت میشوند.
جستجو برای کمک حرفهای
در مواردی که تعارضها به شدت تأثیرگذار هستند و مدیریت آنها دشوار است، والدین میتوانند به مشاوران خانواده یا روانشناسان مراجعه کنند تا استراتژیهای بیشتری برای مدیریت تعارضها بیاموزند و از حمایتهای حرفهای بهرهمند شوند.
نتیجهگیری
تعارضها در سبکهای پرورش فرزند میتوانند چالشبرانگیز باشند، اما با درک صحیح و مدیریت مؤثر، میتوانند به فرصتی برای رشد و یادگیری تبدیل شوند. والدین با شناسایی و بررسی این تعارضها میتوانند در مسیر پرورش فرزندانی سالمتر و موفقتر قدم بردارند.
منابع:
Baumrind, D. (1991). “The Influence of Parenting Styles on the Development of Children’s Behavior.” Child Development, 62(5), 1242-1262.
Grych, J. H., & Fincham, F. D. (2001). “Interparental Conflict and Child Development: An Emotional Security Hypothesis.” Psychological Bulletin, 127(3), 270-295.
Berk, L. E. (2007). Development Through the Lifespan. Boston: Pearson Education.
Hoffman, L. & Dunsmuir, S. (2020). “Interparental Conflict and The Emotional Well-Being of Children.” Journal of Family Psychology, 34(3), 345-354.
بدون دیدگاه