ما با کودکانمان با ذوق و شوق زیادی به موزهی کودک ایرانک رفتیم. از روز قبل هم همراهمون یک دفترچه بود که درست کرده بودیم تا خوب موزه را مشاهده کنیم و هر چیزی که دیدیم رو داخلش نقاشی بکشیم. حسابی گوشامون و چشمامون رو تیز کرده بودیم. وقتی وارد موزه شدیم یه آقایی مارو با قصههای ایران باستان آشنا کردند. بعد هم برامون قصهی بزی و نخل خرما رو تعریف کردند. رفتیم به دوران قدیم و باکمک هم تربچه ای را از خاک بیرون اوردیم و بعد به شهر فرهنگ رفتیم و نقاشی های آن را دیدیم و حتی با وسایل چوبی و قدیمی اسباب بازی ها بازی کردیم و خوش گذراندیم. با اسکوتر چوبی، فرفره چوبی که وسایل بازی کودکان ایران باستان بود آشنا شدیم و بازی کردیم. سپس به نمایش سایهبازی و عروسک های دستی رفتیم و نمایش اجرا کردیم. در آخر باهمدیگر همخوانی شعرهای قدیمی کودکانه را داشتیم و نمایشی را با همراهی مربیان انجام دادیم.